با تغییر رنگ تدریجی برگ درختان به رنگ زیبای پاییز کمد لباس من هم تغییر می کند. علاوه بر مظنونین همیشگی مانند کت چرم مشکی و لباس های بافتنیِ گرم و کلفت، رنگ های سبز جنگلی، طرح ارتشی و شرابی گرم هم از تاریکیِ کمد لباس سر بیرون می آورند.
مدت ها است که در انتهای کمد لباسم مهر و محفوظ بوده اند و صبورانه انتظار سردی هوا را می کشیدند. حال زمان آن رسیده است... صبح های سرد و برفیِ زمستان را دوست دارم اما همچنان درست لباس پوشیدن برایم کار سختی است.بیشتر مواقع صبح ها یا با کت یا بدون کت از خانه بیرون می زنم که البته خیلی هم جای تعجب نیست. اما راه حل اینجاست...
بارانی پانچو! باورم نمی شود که تا بحال هیچ گاه، فکر کنم اصلاً، تصمیم به پوشیدن آنها هم نکرده ام، اما بدون شک پوشیدن این لباس ها بهترین راهکار برای زمانی است که هیچ نشانه ای برای پوشیدن آنها وجود ندارد.اگر خیلی گرم است آن را درآوردید اگر سردتر از چیزی است که انتظار داشتید یک لایه بیشتر بپوشید!
وقتی کمی سرد است دوست دارم یک شال ابریشمیِ سبک بپوشم که بتوانم بعدازظهر آن را در خانه بگذارم.روزهای آفتابی در زمین بازی فرزندم بارانیِ پانچو خود را روی کالسکه ی فرزندم استلا می اندازم که بهترین جا برای آن می باشد چون دیگر چروک نمی شود. چقدر پوشیدن لباس های این مدلی زمانی که با بچه ها بیرون می روید و در کنار آنها هستید جواب می دهد.
یک بار دیگر به سراغ کوله پشتی می روم که در موردش صحبت کردم، خیلی به آن وابسته شده ام. هیچ وقت فکر نمی کردم که اینطور به کوله پشتی وابسته شوم حالا هم نمی توانم یک لحظه بدون آن از خانه خارج شوم. این کوله پوشتی نه تنها برای وقتی که می خواهم با جیمز و استلا به موزه بروم و می خواهم که دستانم آزاد باشند بلکه زمانی که ظرف غذا هم با خودم دارم و نمی خواهم هات داگ یا سیب زمینی سرخ کرده بخورم، بسیار عالی است!